عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 23 مهر 1392
بازدید : 512
نویسنده : یه بنده خدا
 در محضر حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (دامت بركاته)

 
((وعد الله الذين آمنوا منكم وعملوا الصالحات ليستخلفنّهم في الأرض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنّنّ لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً يَعْبُدُونَني لايشركون بي شيئاً))نور: 55.

حكومت صالحان، وعده‏ي الهي‏
اين آيه‏ي شريف، آيه‏اي است كه هم در زمان پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله آثار بسيار مهمّي داشت و هم در زمان‏هاي ديگر تا زمان ظهور حضرت مهدي، ارواحنافداه، آثار مهمّي دارد. ما، از پدران و مادران مسلمان متولّد شده‏ايم و اسلام را ارزان به دست آورده‏ايم و نمي‏دانيم چه اندازه براي اسلام زحمت كشيده شد و چه خون‏هاي پاكي ريخته شد و چه زجرها و چه آوارگي‏ها و چه مشكلات عظيم ديگر، تحمّل شده است، تا اسلام به دست ما رسيده است!
بسياري از مفسّران شيعه و اهل سنّت، در شأن نزول اين آيه، نقل كرده‏اند، هنگامي كه مسلمانانِ مهاجر، از مكّه به مدينه آمدند، گروه نسبتاً محدودي از مردم مدينه، به آنان پيوستند. جمعيّت مشرك عرب، از مناطق مختلف، احساس خطر كردند. پيغمبر و ياران‏اش به جمعي از انصار، در مدينه، پيوستند. آنان مي‏دانستند كه ممكن است مشكلات عظيمي براي‏شان ايجاد شود. تعبير روايات، اين است كه از همه جا، براي نابودي اسلام هجوم آوردند. كار به آن‏جا رسيد كه مسلمانان، در آماده باش كامل بودند؛ يعني، شب و روز، اسلحه را از خود دور نمي‏كردند. شب كه مي‏خوابيدند، خواب درستي نداشتند - زيرا با لباس جنگ مي‏خوابيدند - و صبح كه برمي‏خاستند، به صورت آماده‏باش بودند. يك‏روز، دو روز، يك هفته و...، شايد قابل تحمّل باشد، امّا آماده باش مستمر، كار بسيار مشكلي است. لذا، شايد خدمت پيامبر رسيدند و عرض كردند: ((يا رسول الله! تا چه زماني اين حالت ادامه دارد؟ چه وقت در امن و امان زندگي خواهيم كرد؟ چه زماني، اسلام، به عنوان آيينِ پابرجا در اين منطقه، حاكم مي‏شود؟)).
در پاسخ، اين آيه‏ي شريف نازل شد و بشارت داد. در واقع، اين آيه، يكي از پيشگويي‏ها درباره‏ي مسلمانان آغاز اسلام است. اين آيه، به صراحت مي‏گويد، خداوند، به كساني كه ايمان و عمل صالح دارند چهار وعده داده است:
1- ((ليستخلفنهم في الأرض)):
يعني، حاكميّت در روي زمين پيدا خواهند كرد.
2- ((ليمكننّ لهم دينهم الذي ارتضي لهم)):
تمكين، در اين‏جا، به معناي استقرار و پا برجايي است؛ يعني، طوري است كه نمي‏شود آن را تكان داد. قرآن، وعده داد، در آينده‏اي نزديك، ايمان و اسلام، در اين سرزمين استقرار پيدا كند.
3- ((وليبدلنّهم من بعد خوفهم أمناً)):
اين حالت ترس و وحشت، از ميان مي‏رود و امنيّت و آرامش، جاي آن را خواهد گرفت.

4- ((يعبدونني لايشركون بي شيئا)):
همه‏ي اين‏ها مقدمه است براي اين كه خالصانه، خداوند عبادت شود و شرك و كفر و نفاق، محو و نابود گردد.

فتح مكّه، نمونه‏ي از اين پيشگويي‏
خوب، اين، يك پيشگويي قاطع قرآن مجيد بود. اين پيشگويي، واقع شد. هنگام فتح مكه، تقريباً، آتش جنگ، جز جنگ‏هاي كمي كه بعداً واقع شد، خاموش گشت و امنيّت، در سراسر جزيره مستقر شد.
اين آيه، يك مفهومي دارد در مورد اصحاب پيغمبر و يك مفهوم عمومي‏تر دارد در مورد تمام زمان‏ها و يك مفهوم خاصّي دارد كه درباره‏ي زمان قيام حضرت مهدي‏عليه السلام است. در قرآن، آياتي درباره‏ي حضرت مهدي‏عليه السلام است كه يكي از آن‏ها، همين آيه‏ي پنجاه و پنجم سوره‏ي نور است.
اوّلاً، مفهوم آيه، عام است: ((وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات)) معيار، ايمان و عمل صالح است. بنابراين، در دوران‏هاي بعد هم، كساني كه ايمان و عمل صالح داشته باشند، در منطقه‏ي خودشان، حاكميّت پيدا مي‏كنند؛ يعني، اگر در منطقه‏اي حاكم نبود، پس يا ايمان درستي يا عمل صالحي نبوده است.
ما، در انقلاب ديديم انقلابيان كشور ما، واقعاً، داراي ايمان و عمل صالح بودند، مخصوصاً در آغاز انقلاب، صفاي عجيبي بر همه حاكم بود و خداوند هم وعده‏اش را وفا كرد و امنيّتِ پس از جنگ حاكم كرد و ((يعبدونني لايشركون بي شيئا)) در حدّ خودش، حاكم شد.
مسئله‏ي مهمّي كه در اين‏جا است، اين است كه اين آيه، هماهنگي خاصي دارد با رواياتي كه از پيغمبر اكرم‏صلي الله عليه وآله بعنوان بشارت بر ظهور مهدي‏عليه السلام آمده است.

فراواني روايات اهل سنّت‏
برخي، گمان مي‏كنند كه رواياتي كه از طرق شيعه درباره‏ي حضرت مهدي‏عليه السلام آمده، بسيار زيادتر است از رواياتي كه از اهل سنّت وارد شده است، در حالي كه اين طور نيست و برادران اهل سنّت، آن قدر روايات درباره‏ي حضرت مهدي‏عليه السلام نقل كرده‏اند كه كتابي به نام ((في تواتر روايات المهدي)) نوشته شده است؛ موضوع اين كتاب، اين است كه رواياتِ درباره‏ي حضرت مهدي‏عليه السلام متواتر است. روايات حضرت مهدي‏عليه السلام هم در صحاح هست و هم در غير صحاح.
آنان هم حديث مهدي‏عليه السلام را متواتر مي‏دانند. حديثي معروف در كتاب منتخب الأثر از صد و بيست و سه منبع نقل شده است كه اكثريّت منابع‏اش، از اهل تسنّن است. آن حديث كه همه‏ي ما شنيده‏ايم و هماهنگ بحث ما است، اين است كه اگر از روزگار، جز يك روز باقي نماند، خداوند، آن روز را طولاني مي‏كند تا اين كه مردي از خاندان حضرت رسول‏صلي الله عليه وآله قيام كند و زمين را پر از عدل و داد كند بعد از آن كه ظلم و جور، آن را گرفته باشد.

ظهور حضرت، تكامل نهايي انسان‏
تعبير ((لو لم‏يبق من الأرض))، اشاره به چه چيز است؟ اين، يك سؤال مهمّي است. چرا مي‏فرمايد اگر يك روز بيش‏تر باقي نمانده باشد، باز هم خداوند اين برنامه را انجام مي‏دهد؟
عبارت مذكور، اشاره به اين است كه ظهور حضرت، يك فرمان حتمي و قطعي خداوند است و يكي از نواميس آفرينش بشر است كه اگر نباشد، آفرينش بشر، در واقع، به هدف نهايي نمي‏رسد. خداوند، انسان را براي تكامل آفريده است، جامعه‏ي انسانيّت براي كمال آفريده است. اگر با ظلم و جور، اين جامعه نابود شود، پايان پيدا كند، قيامت بر پا شود، بمب‏هاي اتمي نسل بشر را منقرض كند، هدف آفرينش انسان، و ((ما خلقتُ الجنّ و الإنسَ إلاّ ليعبدونِ)) تأمين نشده است. اين‏كه مي‏فرمايد: ((اگر يك روز بيش‏تر از عمر دنيا باقي نمانَد))، اشاره به اين است كه اين، هدف نهايي و قطعي و تغييرناپذير آفرينش انسان است كه شخصي قيام كند و ظلم و ستم را برچيند و دست جهان انسانيّت را بگيرد و به هدف تكامل برساند و حاكميّت عدل و داد را بر جهان استوار سازد.
چرا مي‏فرمايد: ((عدلاً و قسطاً))؟ چه تفاوتي ميان عدل و قسط است؟ چه تفاوتي ميان ظلم و جور است؟ عدالت، نقطه‏ي مقابل ظلم است. يك نفر ظالم، حقوق مردم را غصب مي‏كند و مي‏شود ظالم، ولي كسي كه ميان افراد، فرق مي‏گذارد، از نظر لغت عرب، اسم‏اش ((جور)) است و نقطه‏ي مقابل‏اش ((قسط)) است. بنابراين، وقتي كه قيام مي‏كند، نه تنها خودش ظلم نمي‏كند و حقوق مردم را به نفع خودش مصادره نمي‏كند، بلكه اجازه نمي‏دهد كه تبعيض باشد. حقِّ همه، پرداخت مي‏شود و همگي، زير چتر عدالت او، به حقّ خودشان مي‏رسند. اين، در واقع، اوج تكامل در جهان انسانيّت است.
ما، اين آيه و روايات را كنار هم مي‏گذاريم، در يك جا، خداوند، مي‏فرمايد:
((وعده داده است به مؤمناني كه عمل صالح دارند كه آنان را خليفه‏ي روي زمين كند و آيين اسلام را تمكين بدهد و پا برجا كند و ناامني را از بين ببرد و تا آنان بتوانند خالصانه خدا را بپرستند))
پيغمبر اسلام‏صلي الله عليه وآله هم مطابق اين صد و بيست و سه روايت چنين وعده‏اي داده است. از اين‏جا مي‏فهميم كه اين آيه‏ي شريف، هر چند در زمان پيغمبر به صورت موضعي پياده شد و مسلمان‏ها پيروز شدند، هر چند در انقلاب يا حكومت‏هاي صالح ديگر، مثل حكومت اميرمؤمنان‏عليه السلام پياده شد، امّا در عين حال، آن اوج تكامل‏اش، در زمان ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام است. در آن زمان، تمكين دين در ارض، عمل مي‏شود. در قرآن، ((ارض))، گاهي به بخش‏هايي از زمين اطلاق شده و گاهي به تمام زمين اطلاق شده است. بنابراين، بشاراتي كه روايات به ما مي‏دهد، اين است كه بالاخره، جهان، به اين وضع كنوني باقي نمي‏ماند، بلكه مصلحي مي‏آيد، رهبري مي‏آيد، نوري ساطع مي‏شود، پيشوايي كه جهان را غرق عدل و داد و امن و امان و حاكميّت توحيد خواهد كرد، مي‏آيد.
در اين‏جا، نكته‏ي ديگري هم هست كه در روايات اهل بيت‏عليهم السلام به آن اشاره شده است. تعبيري است از امام سجادعليه السلام كه در ذيل اين آيه، جمله‏اي فرموده‏اند و با صراحت، نام ((مهدي)) را بردند و سپس كلام‏شان را به كلام پيغمبر و كلام پيغمبر را به كلام خدا، پيوند دادند. آن حضرت، هنگامي كه اين آيه را تلاوت فرمودند يا در نزد آن حضرت تلاوت شد، فرمود: ((هم - واللّه ! - شيعتنا)). اين ((الذين آمنوا و عملوا الصالحات)) كه در آيه آمده، شيعيان ما هستند. ((يفعل الله ذلك علي يدي رجلٍ منّا))، اين برنامه، در سطح جهان به دست مردي از ما پياده مي‏شود و ((هو مهديُّ هذه الأمّة))، او، مهديّ اين امّت است كه اين برنامه را پياده مي‏كند. بعد فرمود:
((وهو الذي قال رسول الله‏صلي الله عليه وآله لو لم يبقَ مِنَ الدّهر إلاّ يوم لَطوّل اللّه ذلك اليوم)).
بنابراين، آيه‏ي پنجاه و پنجم سوره‏ي نور، كلام پيغمبرصلي الله عليه وآله و كلام امام سجادصلي الله عليه وآله، همه، به هم پيوند پيدا مي‏كند و يك واقعيّت را روشن مي‏كند. آن واقعيّت، حكم قطعي پروردگار است. اگر بدون اين باشد، آفرينش انسان، به هدف نهايي نمي‏رسد. آن، هدف نهايي، اين است كه حكومت عدل و داد بر تمام جهان حكم‏فرما بشود، و توحيد، در همه جا، حاكم شود.
در بعضي از روايات داريم:
((لايبقي بيت حجرٍ ولامَدَر)).
((بيت حجر)) اشاره به قصرها و خانه‏هاي اشرافي است و ((بيت مَدَر))، خانه‏هاي خشتي گِلي است؛ يعني، همه، بدون استثناء، در خانه‏هاشان اسلام وارد مي‏شود. حالا ممكن است كه يك افرادي باشند كه در باطن، مشكلاتي در عصر ظهور مهدي‏عليه السلام داشته باشند، ولي حاكميّت توحيد انكارناپذير است.

ظهور صغرا و ظهور كبرا
مطلب ديگري كه لازم است در اين ايّام به آن توجّه پيدا كنيم، سخني است كه در بعضي از نوشته‏هايم آورده‏ام و تمايل دارم كه عمومي هم عرض كنم، مخصوصاً براي جوانان عزيز. همان‏طور كه براي حضرت مهدي‏عليه السلام، يك غيبت صغرا و يك غيبت كبرا است، يعني درست مانند آفتاب، وقتي مي‏خواهد پنهان شود، ابتدا، قرص خورشيد پشت افق پنهان مي‏شود، ولي هوا نيمه روشن است، و كم كم، اين روشنايي برچيده مي‏شود و تاريك مي‏شود، براي ظهورش هم يك ظهور صغرا و يك ظهور كبرا است، مانند موقعي كه آفتاب مي‏خواهد طلوع كند، قرص خورشيد هنوز پيدا نشده، امّا هوا، نيمه روشن است و بعد خورشيد ديده مي‏شود. مرحله‏ي غيبت ايشان در دو مرحله واقع شده است و ظهور ايشان هم ظهور صغرا و هم ظهور كبرا دارد. در ظهور صغرا، توجّه مردم به امام زمان‏عليه السلام زياد مي‏شود و همه جا، صحبت از امام زمان‏عليه السلام است و جلسات امام زمان‏عليه السلام، پر شور مي‏شود و بحث‏هاي امام زمان‏عليه السلام، همه جا را مي‏گيرد وضع، طوري مي‏شود كه مردم تشنه مي‏شوند و آماده مي‏شوند. ما، تصوّر مي‏كنيم كه در اين عصر و زمان، ما إن شاء الله، در بين‏الطلوعين ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام قرار داريم. من، فراموش نمي‏كنم پنجاه سال قبل، مؤسّساتي كه به نام حضرت مهدي‏عليه السلام بود، خيلي كم بود و كتاب‏هايي كه درباره‏ي حضرت مهدي‏عليه السلام نوشته شده بود، به اندازه‏ي امروز نبود، و سخن از مهدي‏عليه السلام، به اين گستردگي نبود. اگر كسي، چهل يا پنجاه سال قبل، مسجد جمكران مي‏رفت، در بهترين شب‏ها، دَه يا بيست نفر بودند، امّا الان صدها هزار نفر در بعضي از شب‏هاي حسّاس هستند!

لزوم گسترش بحث مهدويّت‏
ما، به سوي طلوع كبرا پيش مي‏رويم. اگر مي‏خواهيم به آن ظهور كمك كنيم، اين ظهور صغرا را توسعه دهيم! همين بحث‏هاي مختلف درباره‏ي حضرت را ميان جوانان و بزرگ‏سالان و زنان و مردان و مسلمانان و غير مسلمانان توسعه دهيم و به اينترنت بكشانيم. خلاصه، با امواج، نام مهدي‏عليه السلام را به همه‏ي دنيا برسانيم و اين ظهور صغرا را پر رنگ كنيم تا نام حضرت مهدي‏عليه السلام در همه‏ي جلسات، حضور پيدا كند. من، معتقدم، اگر اين كار را بكنيم، اين، يك مصداق عملي دعاي تعجيل فرج مي‏شود.
اميدوارم كه همه‏ي جوانان عزيز، پيوند قلبي و عاطفي‏شان را، روزبه‏روز، با حضرت مهدي‏عليه السلام بيش‏تر كنند و با او انس بيش‏تر پيدا كنند و عشق بورزند و در جلساتي كه به نام حضرت است، بيش‏تر شركت كنند و كتاب‏هاي خوبي را كه درباره‏ي حضرت مهدي‏عليه السلام نوشته شده است، بيش‏تر مطالعه كنند.



[مجله انتظار شماره 5 : - سرمقاله]




:: موضوعات مرتبط: *****مهدویت***** , مقالات , ,
:: برچسب‌ها: انتظار , مهدویت ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful Say: He, Allah, is One Allah is He on Whom all depend He begets not, nor is He begotten And none is like Him

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 516
بازدید دیروز : 294
بازدید هفته : 1067
بازدید ماه : 7586
بازدید کل : 647801
تعداد مطالب : 477
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

:: [<-PostId->] - [<-PostDate->] - <-PostTitle->

------------------------------------------------------ اوقات شرعی -------------------------------------------

------------------------------------ تاریخ روز ------------------------------------------------------ //Ashoora.ir|Hadith Beginsحدیث موضوعی ------------------------------------------------ مهدویت امام زمان (عج) -------------------------------------------------------------- سوره قرآن -------------------------------------- وصیت شهدا ------------------------------------------ آیه قرآن -------------------------------------- ---------------------------------------- پخش زنده حرم ---------------------------------------- جنگ دفاع مقدس ---------------------------------------------- ذکر روزهای هفته -------------------------------------
Up Page
”YSTC.ir” ------------------------------- ========================

RSS

Powered By
loxblog.Com